نجوابا پدر
07 آذر 1393 توسط درآرزوی شهادت
سه یاچهارسال بیشترنداشت بهانه پدرراگرفت بابا رابرایش آوردن بابابوداماقدوقامت رعنایش نبودتنها فقط سربابا بودشروع کردباپدرنجواکردن باهمان سربی پیکرگفت بادلی شکسته وسوزان گله کردوگفت که هرچه من ناله زدم اونامنوبیشترزدن ،گفتم بابا زدن ، چشمام همش تاره کجایی خرابه شده کربلایی دلم تنگ تنگه هنوزتوموهام پرخورده سنگه، اگه چشمات روواکنی نه منومیشناسی نه عمه روبابا…ازشمرسهم مادریت راگرفتم سیلی وروی نیلی و… گفتنی هاراباپدرگفت ودل سنگ راآب کرددیگرطافتش تمام شدوبرای ابدبه آغوش پدربازگشت. السلام علیک یارقیه بنت الحسین علیه السلام.